{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
همواره مي توانيم بگوييم سنگي كه ديگران به سوي ما انداخته اند، به ما نخورده است، اما تنها در شب مي توانيم براي قلب ضعيف خود بگرييم.
پذيرفتن نيك سرشتي خود هميشه آسانتر از رويارويي با ديگران و جنگيدن براي حقوق خويش است.
شنيدن يك توهين و پاسخ ندادن به آن، آسانتر از درگير نبرد شدن با شخصي نيرومندتر از خود است
انسان هميشه خواهان دگرگوني و تحول است، اما همزمان، سكون و ثبوت را آرزو مي كند.
مردم جوري حرف مي زنند كه [ گويي ] همه چيز را مي دانند، اما اگر جسارت داشته باشي و سؤالي بپرسي آنها هيچ چيز نمي دانند.
من مي توانم انتخاب كنم كه قرباني دنيا باشم يا يك ماجراجو در جستجوي گنج؛ همه چيز بستگي به روش نگاه من به زندگي دارد.
هيچ كس نمي داند زندگي براي ما چه اندوخته است؛ بسيار خوب است كه هميشه راه گريز را بدانيم
شتاب زمان به اندازه اي است كه در چند لحظه مي تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.
زندگي همواره چشم به راه شرايط بحراني مي ماند تا قدرتش را نشان دهد.
نتوان گفت: بهارا، به اميد ديدن و ماندن تو! مي توان گفت: بهارا، تو بيا دانه ي اميد به قلبم بنشان! و سفر كن به كجاآبادي، هر زماني كه تو را دلخواه است
اين ما هستيم كه سرعت گذر زمان را تعيين مي كنيم.
كشتي در ساحل بسيار امن تر است، اما براي اين [ كار ] ساخته نشده است.
لازم نيست آدم از كوهي بالا رود تا بفهمد بلند است.
هميشه به قلبت بگو كه ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاريكترين لحظه ي شب لحظه ي پيش از برآمدن آفتاب است.
قلب آدمها گاهي شكوه مي كند، چرا كه آدمها مي ترسند بزرگترين رؤياهايشان را برآورده كنند، به اين دليل كه يا فكر مي كنند لياقتش را ندارند و يا اينكه نمي توانند از عهده ي آن برآيند
افتادن از طبقه ي سوم همان اندازه صدمه مي زند كه افتادن از طبقه ي صدم؛ پس اگر قرار بود بيفتم، چه بهتر كه از فاصله ي زيادي بيفتم.
همواره مي توانيم بگوييم سنگي كه ديگران به سوي ما انداخته اند، به ما نخورده است، اما تنها در شب مي توانيم براي قلب ضعيف خود بگرييم.
پذيرفتن نيك سرشتي خود هميشه آسانتر از رويارويي با ديگران و جنگيدن براي حقوق خويش است.
شنيدن يك توهين و پاسخ ندادن به آن، آسانتر از درگير نبرد شدن با شخصي نيرومندتر از خود است
انسان هميشه خواهان دگرگوني و تحول است، اما همزمان، سكون و ثبوت را آرزو مي كند.
مردم جوري حرف مي زنند كه [ گويي ] همه چيز را مي دانند، اما اگر جسارت داشته باشي و سؤالي بپرسي آنها هيچ چيز نمي دانند.
من مي توانم انتخاب كنم كه قرباني دنيا باشم يا يك ماجراجو در جستجوي گنج؛ همه چيز بستگي به روش نگاه من به زندگي دارد.
هيچ كس نمي داند زندگي براي ما چه اندوخته است؛ بسيار خوب است كه هميشه راه گريز را بدانيم
شتاب زمان به اندازه اي است كه در چند لحظه مي تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.
زندگي همواره چشم به راه شرايط بحراني مي ماند تا قدرتش را نشان دهد.
نتوان گفت: بهارا، به اميد ديدن و ماندن تو! مي توان گفت: بهارا، تو بيا دانه ي اميد به قلبم بنشان! و سفر كن به كجاآبادي، هر زماني كه تو را دلخواه است
اين ما هستيم كه سرعت گذر زمان را تعيين مي كنيم.
كشتي در ساحل بسيار امن تر است، اما براي اين [ كار ] ساخته نشده است.
لازم نيست آدم از كوهي بالا رود تا بفهمد بلند است.
هميشه به قلبت بگو كه ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاريكترين لحظه ي شب لحظه ي پيش از برآمدن آفتاب است.
قلب آدمها گاهي شكوه مي كند، چرا كه آدمها مي ترسند بزرگترين رؤياهايشان را برآورده كنند، به اين دليل كه يا فكر مي كنند لياقتش را ندارند و يا اينكه نمي توانند از عهده ي آن برآيند
افتادن از طبقه ي سوم همان اندازه صدمه مي زند كه افتادن از طبقه ي صدم؛ پس اگر قرار بود بيفتم، چه بهتر كه از فاصله ي زيادي بيفتم.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}